سی کتاب

سی کتاب

برای عامه
سی کتاب

سی کتاب

برای عامه

ترجمه یا تالیف

همواره بحثی مطرح بوده میان اصحاب علم و ادب، حول و حوش این قضیه که آیا نسبتی که میان کتب تالیفی و آثار ترجمه شده در ایران حاکم است، میزانی طبیعی است یا اینکه رقمی است تامل‌برانگیز و هشدار دهنده ؟


عده‌ای می‌گویند : نسبت آثار ترجمه شده به تولیدات داخلی در سالهای اخیر از رشدی بی‌رویه و نگران‌کننده برخوردار بوده و استناد به بعضی آمارهای ناواضح و عددهای ضد و نقیض از اهمیت این معضل فرهنگی نمی‌کاهد. می‌گویند این نسبت مخصوصا در بخش  « علوم پایه » مشهودتر و شدیدتر است؛ چرا که تولید علمی در ایران پایین بوده و وابستگی بیشتری در این بخش مشاهده می‌شود. ترجمه در بخش « علوم انسانی و ادبیات » هم که از کنترل خارج شده است. این آثار مشکلات دیگری هم دارند، اینها هرچه بیشتر مردم را از هویت و فرهنگ خود دور کرده‌ و به زبان و سنن کشور آسیب می‌زنند.


می گویند که باید فکری کرد و چاره ای اندیشید؛ باید روی تولیدات داخلی سرمایه گذاری بیشتری کرد و نویسندگان بیشتری تربیت نمود. و در عین‌حال جلوی ترجمه های بی‌رویه را گرفته محدودیت‌هایی وضع کرد.

اما در مقابل بعضی می‌گویند : ترجمه بالذات امری است پسندیده و نه‌تنها نباید جلوی آن گرفته شود که باید مورد تشویق و حمایت بیشتری هم قرار بگیرد. می‌گویند در «صدر اسلام» هم ترجمه متداول بوده و حتی گفته شده که در آن زمان به وزن هر کتاب ترجمه شده طلا می‌دادند. و اینگونه بود که تمدن اسلامی به علم و دانش آراسته شد... 


می‌گویند اصلا ما هرچه داریم از همین ترجمه داریم و پیشرفت علمی و فرهنگی خود را مدیون آنیم. به طور کلی ارتباط با ملل جهان امری لازم و اجتناب ناپذیر است و همه دول متمدن سعی در مطالعه آثار برجسته ملل دیگر می‌کنند و بسیاری از کتب فارسی و هندی و چینی هم امروزه به زبانهای اروپایی برگردانده شده و گاه تدریس هم می‌شود.


عده ای هم معتقدند : که درست است که ترجمه خوب است اما تولید داخلی علم هم لازم است. و ما می‌بایست در ضمن اینکه از ترجمه آثار فاخر بین‌المللی حمایت می‌نماییم، سعیمان را متمرکز در اصلاح زیرساختهای فرهنگی و علمی خود کنیم، و در عین حال که مطمئن می‌گردیم که نویسندگان داخلی از پشتیبانی‌های کافی برخوردارند، به حال ناشران و کتابفروشان و دیگر دست‌اندرکاران حوزه کتاب از جمله تصویرگران و ویراستاران هم فکری کنیم.


. نمی‌خواهم در مورد اینکه حق با کدام گروه است قضاوتی کرده باشم. در مجموع فکر می‌کنم با من موافق خواهید بود اگر ادعا کنم که "خیلی هم ایده محدود کردن ترجمه نمی‌تواند عملی باشد". مخصوصا اگر به میزان باریک بودن مرز ترجمه و تالیف آگاه باشید. گفته‌ای مشهور در بین اهل کتاب هست بدین مضمون که اگر مطالب کتابی را کامل ترجمه کنی نام کتابت ترجمه می‌شود و اگر از همین مطالب به عنوان منبع نام ببری در واقع کتابی تالیف کرده‌ای... و البته تغییر دادن ماهیت کتاب از این هم در ایران ساده‌تر است اگر بخواهی تنها از قرار دادن نام نویسنده اصلی کتاب در روی جلد خودداری کنی!! بدون اینکه نگران پی‌گرد مرجعی باشی...


اگر به این مبحث علاقه‌مند باشید می‌توانید به هر یک از سایتهایی که لینکشان را در ادامه می بینید سری بزنید....

نباید اعتبارات تولید را صرف ترجمه کنیم

کتاب های تالیفی کودک همچنان در سرازیری است

و شرایط تصویرگران و ترجمه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد