سی کتاب

سی کتاب

برای عامه
سی کتاب

سی کتاب

برای عامه

«توپ شبانه» اثر جعفر مدرس صادقی از زاویه‌ای دیگر

«توپ شبانه» آخرین اثر منتشر شده از نویسنده صاحب‌نام و محبوب ایرانی «جعفر مدرس صادقی» می‌باشد که مانند چند اثر مشهور دیگر این نویسندۀ 58 ساله، انتشارش بر عهده نشر مرکز (با تیراژ 1800 نسخه) گذاشته شده است.

این رمان دارای نثری ساده و شیوا میباشد که این سادگی در کنار روایت جذاب و گیرای راوی داستان، و سرعت مناسب پیشروی سیر رخدادها، در مجموع کتاب را به یک اثر خوش‌خوان و مفرح بدل کرده که بالقوه می‌تواند خواننده را ترغیب نماید که خود را چند ساعتی در داستان غرق کرده تا پایان یافتنش قید برنامه‌های رقیب دیگر را بزند...

اما در باب محتوای کتاب می‌توانم بگویم که داستان حول محور شخصیت‌هایی می‌چرخد که از قشر «از ما بهتران»!! برخاسته‌اند، و در واقع دغدغه‌هایشان که سیر کلی داستان را به پیش می‌برد بیشترین فاصله را از دغدغه‌های عمومی اکثریت ایرانیان دارا می‌باشد. راوی داستان زنی جوان، خوش‌سیما، خوش‌هیکل و نیمه‌هنرمند! است از یک خانواده‌ مرفه که نقاشیهایش را از روی آثار دیگران کپی می‌کند، و با آنکه واقف به بی‌ارزش بودن کارهایش می‌باشد به همراه خواهرش در گذشته نمایشگاهی هم برگزار کرده است. و در عین حال شعرهایی هم می‌گوید که دستکمی از نقاشیهایش ندارند.

او به همراه شوهرش «ابی» در کنار تنی چند از دیگر شخصیتهای داستان بدون دلایل اقتصادی یا سیاسی! به خارج از کشور (انگلیس) مهاجرت کرده است و حالا در خانه‌ای واقع در طبقه بیست و هفتم یک برج با منظره‌ای مشرف به "ساحل دریا و استانلی پارک و کوههای شمال شرقی شهر" زندگی می‌کند؛ و از بد روزگار به دلایلی نامعلوم دچار افسردگی و ظن به شوهرش شده موهای خود را کوتاه کرده و در عوالم خیال رویای خودکشی در سر می‌پروراند.

از آنجا که دیگر از شوهر دلزده شده است، و از قیود ازدواج خسته، از خانه بیرون می‌زند، با دوست شوهرش رابطه برقرار می‌کند، مدتی به نزد خواهرش می‌رود و نهایتا همخانۀ دوست و استاد شاعرش می‌شود.

در کل فصول کتاب کمتر شاهد رویدادی شاخص یا اتفاقی خاص هستیم،  در واقع بیشتر داستان بر پایه پرچانگی‌های راوی، توصیف موقعیتها و شخصیتهایی که اهمیتی در ساختار داستان ندارند، و دیالوگ‌های بی‌هدف و بی‌معنی بنیان گذاشته شده است.

شاید بتوانیم کتاب توپ شبانه را بر سه قسمت اصلی تقسیم کنیم : قسمت اول شرح گذشته راوی و روابطش با ابی و همایون و مصطفا و نعلبندیان و عباس و علی و.... و البته خانه مجردی است که کمترین ارتباطی با بقیه داستان دارد.

قسمت دوم و اصلی کتاب، شرح حال روزمرگی راوی بعد از گسستن از قیود ازدواج است.

و قسمت آخر تا حدودی با شروع زندگی با جیم شاعر آغاز می‌شود که به بازگشت به خانه منتج می‌شود. و نتیجه گیری اخلاقی محسوب می گردد.

داستان با این بازگشت به پایان می‌رسد در حالی که حکایت از خاتمه یی خوش و خرم می‌کند که با آشتی این زوج و حامله شدن راوی (هرچند از مردی دیگر!!) صورت گرفته است و البته تصمیم وی بر بازگو کردن ماجراهای زندگیش در قالب یک رمان که تصادفا همان کتابی است که ما به خواندنش مبادرت ورزیده‌ایم....

شاید بتوان دو سوم یا حتی بیشتر از این کتاب را حذف کرد بدون اینکه کمترین آسیبی به ساختار اصلی داستان وارد شود!! در کل روایات کتاب را بیشتر پرگویی‌های بی معنی‌ راوی تشکیل می‌دهد که پوچی خود را از پوچی زندگی قشر متمول و بی هدفی که این زن از آن برخاسته، به عاریت گرفته است و بی هیچ تصرف و دخالتی آیینه‌ای شده از روزمره‌گیهای بی‌بهای آنها...

عنوان کتاب (توپ شبانه) اشاره‌یی می باشد به توپی که در استانلی پارک ونکوور مسقر است و هر شب سر ساعت نه شب شلیک می‌شود، ظاهرا در گذشته از این توپ برای خبر کردن ماهیگیران استفاده میشده و اعلام اینکه زمان برگشتن به خانه فرا رسیده است. به نظر من در مجموع این کتاب پیشنهادی است به هم مسلکان راوی! که اگر هم چند صباحی برای فرار از زندگی خسته کننده در خشکی قواعد اجتماعی دل به دریای بی قیدی و خیالات محال زده‌اند، در شامگاهان با شلیک توپ شبانه بهتر است که با واقعیات روبرو شده به زندگی طبیعی و هنجارمند خود بازگردند......

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد